توجه: حدود ۳۵ مقاله در حال حاضر از دسترس خارج است چرا که در حال بازبینی و به روزرسانی آنها هستیم.
نوشته :
تابان خواجه نصیری
موفقيت مالی و موفقيت در كسب و كار و زندگی، از جمله سوالات متداولي هستند كه تعدادی از دوستان به آنها اشاره ميكنند از من ميخواهند تا در اين باره بيشتر بنويسم. اجازه دهيد با نامهی كوتاه و صميمي ريحانه اين خبرنامه را آغاز كنم. ريحانه به انگليسي برايم نوشته است كه ترجمهاي از آن میگويد:
آقاي خواجه نوری عزيز (كه احتمالاً منظورشان خواجه نصيری بوده است :) نميتوانم فارسي بنويسم چرا كه فونتهاي فارسي را ندارم اما پاسخهاي فارسي تان را ميتوانم بخوانم. تجاربي در زمينهی مالتي مديا، وب سايت و عكاسي و نگارش دارم. اگر 800 هزار تومان داشته باشم چطور از آن استفاده كنم كه سود خوبي برايم داشته باشد. از وقتي كه برايم ميگذاريد متشكرم. ريحانه.
نوشته :
تابان خواجه نصيری
مهرشاد سوالش را به اين ترتيب مطرح ساخته است:
با سلام، آقای خواجه نصيری من دارم کتاب 21 رمز موفقیت میلیونرهای خود ساخته را میخونم و خیلی کتاب خوبی است آقای خواجه نصیری من یک ضعف بزرگ دارم: من خیلی خیلی کم رو و خجالتی هستم و چون کم رو هستم دیگران دارن از این موقعیت خجالتی بودن من سو استفاده میکنند من چکار کنم از کم رویی در بیام و یک مشکل دیگر در این رابطه این است که من با دیگران در صحبت کردن مشکل دام حرف هایم را خوب نمیتونم بزنم و زود صحبت را شروع و تمام میکنم ؟ لطفا مشکل من را رفع کنید و آیا کتابی در این زمینه که مشکل من را رفع کند هست ؟ با تشکر. مهرشاد.
نوشته :
تابان خواجه نصيری
در ادامه ی مطلب قبلي همانطور كه گفتم خيلي از دوستان از موضوع ترس از صحبت كردن را مطرح ساخته اند خصوصا دوستاني كه روي آورده اند به نت وورك ماركتينگ. در همين رابطه فرامرز از امريكا برايم نوشته است:
تابان عزيز! گرچه هيچوقت همديگر را نديده ايم عين برادرم تو را دوست دارم و از نوشتههايت هميشه لذت برده و مي برم. مدتي است كه در بخش تبليغات يك شركت بزرگ امريكايي مشغول به كار هستم. اگرچه تسلطم رو زبان انگليسي بدك نيست اما نميدانم چرا وقتي قرار است با كلاينتهام (مشتريها) در جلسه اي صحبت كنم، زبانم بند مي آيد، دهانم خشك ميشود و دستهايم عرق ميكنند. ترس تمام وجودم را مي لرزاند و رشته كلام از دستم در ميرود. ممكن است به خاطر همين وضعيت حتي كارم را از دست بدهم. اينجا دوره هاي زيادي هست اما خيلي گرون تموم ميشه برام. از لطف تو ممنونم و به اميد ديدارت.
نوشته :
تابان خواجه نصیریبسياري از دوستان اين سوال را از من پرسيدهاند كه چگونه ميتوانيم رقبا را شناسايی و با آنها رقابتي سالم داشته باشيم. در عين حال عدهای ديگر از دوستان از من ميخواهند در مورد رموز موفقيت در كسب و كار و زندگي، بيشتر بنويسم. ميخواهم در اين شماره اين دو سوال را بگونه اي در هم ادغام كنم و با پاسخي كه ارائه ميدهم شما را به موفقيتهاي بيشتر راهنمايي كنم.
نوشته :
تابان خواجه نصیری
تعدادی از دوستانم در اين خبرنامهها، از من ميخواهند تا در مورد هدف و تعيين هدف و موفقيت مطالب بيشتری بنويسم. اين شماره از خبرنامه را با نامهی مژگان از رشت شروع ميكنم. مژگان می نويسد:
آقای خواجه نصيری عزيز. بيشتر از يك سال است خواننده مقالات و خبرنامههای شما هستم. يه جورايي به شما و خبرنامههايتان عادت كرده ام و اگر روزي از شما مطلبي نخوانم آن روز برايم روز سختي است. روزي نيست كه از نوشته هايتان براي دوستانم و حتي مادرم تعريف نكنم، او ديگر شما را خيلی بهتر از من ميشناسد و هميشه سر نماز دعا ميكند براي سلامتي تان و سلام ميرساند. سوال من اين است كه ما چطور می توانيم در كار و زندگی موفق شويم و برای اين كه به هدف هايمان برسيم چه بايد بكنيم؟ خواهر كوچك شما. مژگان.