Logo
انگلیسی | فارسی
خانه | مقالات | وبلاگ

گاه ممکن است برخی از مقالات دراین سایت
www.webfaqt.com
به نظر خیلی کهنه بیایند که این نشانه قدمت ماست!
نسخه فارسی ساده و مناسب برای تلفن‌های همراه


بازاريابي خدمات (۱)

نوشته : تابان خواجه نصیری

بازاریابی خدمات مسعود برايم نوشته است:

جناب آقای تابان خواجه نصیری، از شما بخاطر خبرنامه‌های مفیدتان بسیار خرسند و ممنون هستم ... خانواده‌ی من همگی برای شما آرزوی سلامتی و بهروزی دارند. من جوانی هستم از صدها و شاید هزاران جوانی که از صبح تا شب تلاش می‌کنم تا بلکه بتوانم زندگی خانواده‌ی خود را اداره کنم. من سرویسکار لوازم گازسوز هستم ولی افسوس که درآمد روزانه‌ام کفاف خرج ما را نمی‌کند ... ناچار شدم این رایانه را تهیه نمایم تا علاوه بر کار روزانه‌ام در اوقات اضافی خودم کسب درآمدی هم با آن داشته باشم و همچنین بچه‌هایم از دنیای امروزعقب نمانند و... حالا قبل از همه کس از خدای روزی رسان طلب یاری دارم و بعد از او امید من شما هستید. لطفاً من را راهنمایی بفر مایید/ ارادتمند مسعود.



Services_Marketing پيش از هر چيز، سپاسگزارم از شما و خانواده‌ی محترمتان و خدا را شكر مي‌كنم كه اينجا هستم و در جمع شما، خوشحالم از اينكه مطالبی كه مي‌نويسم توانسته برای بسياری از دوستانم راه‌گشا و مفيد باشد. خداوند توفيق دهد كه بتوانم اين كار را بخوبي ادامه دهم. و اما پاسخ. جوانی و قدرت جوانی و سلامتی بزرگترين سرمايه‌اي است كه در اختيار داريد از اين سرمايه نهايت استفاده را ببريد، مطالعه‌ی هدف‌دار، تمرين و كسب مهارت ‌های مرتبط را هم به اين سرمايه اضافه كنيد. مسير زندگی پر نشيب و فراز است و سختي‌ها و ناملايمتی‌های زندگی، درست مثل آن ضرب‌المثل كه از تنوع مي‌گويد،‌ نمك زندگی است و در اين راه، قرار نيست همه چيز را به آسانی به دست آوريم. اين امتحانی است كه مي‌دهيم و چنانچه به خدا و بعد به خودمان ايمان داشته باشيم و توانايي‌هايمان را باور كرده‌ باشيم، مطمئن باشيد كه موفق مي‌شويم.

كار شما يك كار خدماتی است و خدمت رساندن به بندگان خدا كه نياز به خدمات شما دارند، فعاليتی نه فقط كاری و تجاری كه فعاليتی روحانی نيز هست و اينگونه فعاليت‌ها هستند كه به ما نيرويی مضاعف مي‌دهند و اين همان اتفاقی است كه براي شما افتاده است، فكر تهيه‌ی يك دستگاه كامپيوتر برای استفاده‌ی هدفدار از آن و نه فقط برای خودتان كه برای اعضای خانواده و بچه‌ها كه حافظ و ادامه‌‌دهنده‌ی ساير سرمايه‌های شما هستند. اين پروژ‌ه‌ی بزرگي است و يك شبه نمي‌توان به آن دست يافت، در طول زمان، توسعه و گسترش خواهد يافت و ايده‌های جديدی كه به ذهن شما نرسيده‌اند ممكن است چند ماه يا چند سال ديگر به ذهن فرزندانتان برسد و آنها باشند كه ادامه دهنده‌ی راه شما هستند.

وقتي از مهارت و حرفه‌اي برخورداريد، ابتدا آن را به كار مي‌گيريد و به مرور در آن كار استاد مي‌شويد، در كنار كارتان و در زمينه‌‌های مرتبط با حرفه‌تان، مطالعه كنيد و در انجام كارها خلاقيت و نوآوری داشته باشيد، بعد از مدتی به جايي مي‌رسيد كه دانش و تجربيات شما افزايش مي‌يابد و در حيطه‌ی كاری خودتان قوی و قدرتمند خواهيد شد، اين احساس، در زمان خودش، به شما يادآوری مي‌كند كه بايد آنچه فراگرفته‌ايد را آموزش دهيد. پس آموزش به ديگراني كه در ابتدای راه هستند، مي‌شود فعاليت جديدی، روي اين موضوع فكر كنيد و جوانب كار را بررسی كنيد، اين كار مي‌تواند اعتبار شما را در محيطي كه در آن كار مي‌كنيد افزايش دهد و مردم بيش از پيش به شما اطمينان خواهند كرد و اين هم برای شما سودمند است و هم برای فرزندانتان.

بازاريابی كارهای خدماتی، كار بسيار شيرين و دلچسبی است اگر بازار خودتان را بخوبي شناخته باشيد. معمولاً در اين جور كارها، ما با يك بازار محلی سر و كار داريم. در امريكا و اروپا، و بر روي اينترنت، روی آورده‌اند به ارائه‌ی خدمات محلی، مثلاً جستجوی محلی كالا و خدمات يا ارائه‌دهنده‌های كالا و خدمات يا مصرف كنندگان محلي و ... ببينيد، بازار شما كجاست - يادآوری مي‌كنم كه منظورم از بازار، يعني آنجا كه مردم به شما نياز دارند، به خدماتی كه ارائه مي‌دهيد و آنجا كه مردم قدرت خريد دارند، شما مي‌توانيد نيازهای مردم منطقه يا محله‌هاي مورد نظر خودتان را مطالعه كنيد و آنچه از استفاده‌كنندگان مي‌يابيد و مي‌فهميد را يادداشت كنيد، شايد يك روز اين يادداشت‌ها به كار آيند كه قطعاً همينطور است و اگر يادداشت نكنيد ممكن است از ياد ببريد. مطمئن باشيد كه هدفدار و سيستماتيك كار كردن لذت و كارايي‌ فعاليت‌های شما را افزايش مي‌دهند.

بيست سال پيش، فكر ‌كردم كه برای بهتر شدن كارم و برای رسيدن به يك زندگي بهتر چه كار مي‌توانم انجام دهم، روزها و شب‌ها اين سوال را از خودم مي‌پرسيدم و به هنگام خواب، منتظر جواب بودم از ضمير ناخودآگاهم و می‌دانستم كه پاسخم را خواهم گرفت و چنين هم شد، بعد از چند روز كلنجار و طرح اين سوال از خودم، زماني كه به نوعي در خواب و بيداري بودم، - ذهن آلفا - جمله‌ای پيش چشمم نقش بست، آن جمله چه بود كه من امروز اينجا هستم در حال نوشتن اين پيام؟ برو يك دفترچه بخر! - پيش خودم گفتم دفترچه؟ دفترچه برای چه؟ خودم جواب خودم را دادم كه برای نوشتن، برای يادداشت كردن، يادداشت كردن چه چيزی؟ خودم جواب خودم را دادم : برای فكر كردن و به روي كاغذ آوردن فكرها و ايده‌ها، يادداشت كردن و محاسبه كردن، طرح ريختن و نقشه كشيدن برای امروز و آينده. پيش خودم فكر كردم اين همه دفترچه اينجا دارم روی ميزم چه نيازی به خريدن است، خودم جواب خودم را دادم كه : برای اينكه از جايت برخيزی و بروی بيرون از خانه. بروم بيرون از خانه؟ برای چه؟ - به خودم گفتم: برای يافتن يك فروشنده، يك مغازه و خريدن يك دفترچه! برای ديدن مردم! برای ارتباط با مردم! وقتي به خودم آمدم ديگر صبح شده بود و بلند شدم و رفتم برای خريدن يك دفترچه از يك لوازم تحرير فروشی. شور و شوق عجيبي در من بود، فكر كردم چه رمز و رازی در اين مطلب است؟ مهم اين بود كه برای هدفی حركت كرده بودم و همين: من بايد بيشتر مي‌خواندم و بيشتر ياد مي‌گرفتم و بيشتر مي‌نوشتم و از آن زمان به بعد تا همين لحظه كه اين جملات را مي‌نويسم، همين كار را هم كردم. آن دفترچه تمام شد و امروز دفترچه‌ی خيلي خيلي بزرگتری برای نوشته‌هايم يافته‌ام: اينترنت و همين سايت.




Logo
انگلیسی | فارسی
خانه | مقالات | وبلاگ


www: www.webfaqt.com
Email: t.k.nassiri@gmail.com

©1998 - 2019 - webfaqt.com