یه عالمه خرگوش ...
برای ایران در آستانه بهار می خواهم دعا کنم؛
برای آبادانیِ کشورم،
برایِ شادیِ دل هایِ بی قرار،
و برایِ سامان گرفتنِ روزگارِ مردمی که به امیدِ فرداهایی بهتر، سختیِ امروزهایشان را به جان خریده اند ...
می خواهم دعا کنم؛
برایِ شفایِ تمامِ بیماران، برایِ سلامتیِ تمامِ آدم ها و برایِ خوشبختی و حالِ خوبِ هرکس که به معجزه ی امید ، ایمان دارد ...
من روزهای خوب را،
من آرزویِ تمامِ مردمِ سرزمینم را آرزو می کنم ...
و می دانم که یکی از این روزهای بهاری ،تمامِ اتفاقاتِ خوب ، خواهند افتاد و درختانِ تحول ، جوانه خواهند زد.
من بالای آسمانِ این شهر ، خدایی دیده ام که هر غیر ممکنی را ممکن می کند،
می دانم که روزی می رسد که خاطراتِ روزهای سخت را مرور خواهیم کرد ، نفسی عمیق خواهیم کشید و آرام , زمزمه خواهیم کرد ؛ " تمام شد " ...
من به معجزه ی امید و عشق ،
من به بزرگیِ پروردگارم، ایمان دارم ...
نرگس_صرافیان_طوفان
در روایتی از تاریخ شفاهی: فراتر از شوخطبعی: گروه خونی تنها قسمتِ مثبت زندگيم ... گروه خونيمه 😂😂😂
بیشتر از چهار دهه است که ادی مورفی پادشاه سرزمین خنده، کمدی و شوخ طبعی است. واقعاً دوستش دارم. یعنی میدانید؟! گاهی اوقات یک حرفهایی میزند پشت سر هم دیگر، تند تند، بعضی از آنها ممکن است هیچ ربطی به هم نداشته باشند، اما کنار هم یک حس و حال خوب و باحالی به ادم میدهد، من گاهی اوقات حرکات و یا حرفهایش را تکرار و تمرین میکنم مثلاً تند تند یه جملاتی را که از قبل آماده کردهام را پشت هم تکرار میکنم ... بگذارید یک مثال بزنم مثلاً میگویم: «این چیه؟ آخه این چیه؟ این خیلی چیز عجیبیه! نگاهش کنید! این که من هستم! این هم که اینه! این را یعنی من گفتم؟ من این را نوشتم؟! خودم را که میشناسم! نمیشناسم؟ شما که من را میشناسید، این را هم که میشناسید... پس باید این و این را هم بشناسید، اما ناگهان هیچی نمیدانید و دیگر هیچ چیزی را نمیشناسید و نمیفهمید و نمیدانید که این ماجرا به کجا ختم به خیر میشود... بعد هم در انتها با یک اعتماد به نفس مثال زدنی به اطرافیان خود میگویید که نه بابا هنوزم آدم بذلهگو، بامزه و شوخطبعی هستید!» (خنده و تشویق حضار) در دنیا واقعاً چه کسی است که «ادی مورفی» را نشناسد، احتمالأ فقط مهران مدیری و اون کیه ... آقای میرسلیم که جز خودش و پسرش الان هیچکس دیگری را نمیشناسد. (خنده حضار) «ادی مورفی» کمدی و خنداندن مردم را قدرت و کاری قدرتمندانه میداند چرا که او معتقد است که خندیدن و خنداندن مردم یک قدرت ذاتی و اولیه است همانطور که یک نوزاد پس از سه هفته میتواند بخندد و شما میتوانید او را در یکماهگی یا دو ماهگیاش بخندانید. -تابان خواجهنصیری
فراتر از تصویر ...
در روایتی از تاریخ شفاهی: فراتر از شوخطبعی: هوش مصنوعی ... «هوش مصنوعی، به زودی از هوش میرود!» - تابان خواجهنصیری
- کاربر: چه چیزی در این تصویر غیرعادی است؟
- GPT-4: نکته غیرمعمول در مورد این تصویر این است که مردی در حال اتو کردن لباسها بر روی میز اتو متصل به سقف یک تاکسی در حال حرکت است.
یکی دو روز میشود که کمپانی اوپنایآی چتجیپیتی ورژن جدیدش که جیپیتی ۴ باشد را معرفی کرده است. سم آلتمن به همین مناسبت اعلام کرد که الان «مدتی است که دارند به چتجیپیتی جدید یاد میدهند و خب این یادگیری یک مقدار زیادتر از حد انتظار طول کشیده است! نیست که خیلی باهوشه ... واسهی همین! چت جیپیتی ۴ حالا یاد گرفته که بفهمد چی توی یک تصویر دارد میبیند بنابر این خیلی راحت شما یک عکس به چتجیپیتی ورژن چهار میدهید و هوش مصنوعی GPT-4 برای شما تعریف میکند که عکس درباره چیست و چه چیزی را نمایش میدهد. تازه این که چیزی نیست. اگر یک وقت یکی براتون جوک گفت شما نفهمیدید که جوک چی بود و درباره چی بود و چرا و چطور این جور شد که نفهمیدید غصهی هیچ چیزی را نخورید، به روی خودتان نیاورید، بعداً سر فرصت داستان یا جوک را عیناً برای جیپیتی ۴ باهوش تعریف کنید تا هوش مصنوعی براتون بگه موضوع و ماجرای جوک کذایی چی بوده و برای چی شما داستان را نگرفتهاید! پیشبینی ما برای چت جیپیتی نسل جدید این است که جیپیتی ۴ به همین خاطر بزودی بعلت کثرت مراجعه انسانهایی که جوکی را یا عکسی را نفهمیده یا نگرفتهاند درباره چیست به زودی از هوش میرود کارش به شوک الکتریکی از نوع مشت و لگد و توسری و سیلی میکشد! چند روز پیش دیدم در کانال تلویزیونی دویچهوله چند نفر نشستهاند دارند با یک دستگاه جدید که سرانسانی دارد و روی میز قرار گرفته است، تند تند حرف میزنند و آن هم سرش را هی تکان میدهد و خلاصه همگی حسابی مشغول گپ زدن هستند. خوشبختانه صدای تلویزیون خاموش و بسته بود اما صحنه آنقدر به قدر کافی خندهدار بود که من برای نیم ساعت میخندیم که کار دنیا را ببین به کجا رسیده که رباتها به استقبال شاه و شاهزادهها و وزیر وزرا میروند و مردم مینشینند با یک سرسخنگو ساعتها گپ میزنند! داشتم همینطور میخندیدم که یاد یکی از لطیفههای مرحوم منوچهر نوذری افتادم که وقتی در صدا و سیما بودم گاهی توی راهروی پخش یا جلوی نودال که همکاران جمع میشدند ناگهان یک چیزی که یادش میآمد برای بقیه تعریف میکرد، ان جوک و لطیفه از همانجا، اتاق به اتاق پخش میشد تا ساختمان گلخانه که چند خیابان آن طرفتر بود میرفت و می رسید و برمیگشت. من تازه رفته بودم صدا و سیما و تقریبا همه خیلی زود متوجه شده بودند که من تازه واردم، یه روز یادم نیست کجا بود، توی نودال بودیم یا پخش یا این که یکی از استودیوها، ناگهان سر و کلهی منوچهر خان نوذری خدایش رحمت کند پیدا شد، با همه خوش و بش کوتاهی کرد و تا که نگاهش به من افتاد گفت تو همون تازه واردهای نه؟! گفتم با اجازهتون بلی. شما از کجا فهمیدید؟ گفت آخه تازه دیدمت و بعد خیلی جدی گفت هر کی ازت پرسید «تلویزیون چطوره؟!» فوری بهش بگو «خدا را شکر! الحمدلله فروختمش!» حالا خدا رحمت کند هم منوچهر نوذری و هم این یادگاری و هم خدا رحمت کند عمران صلاحی که میگفت و مینوشت «حالا حکایت ماست!» ... «حالا واقعا حکایت ماست!» اگر یک روز بهتون گفتند «هوش مصنوعی چطوره؟!» فوری بهشون بگید «خدار شکر، نداریم!» ، یا این که بگویید «خوب بودا، اما یهویی از هوش رفت! دیگه هم بهوش نیومد!» آن روزگاران، من یک بار مهران مدیری را هم در ساختمان برنامهها دیدم، خیلی خشک و یخ مثل آدم آهنیها جلوی من توی صف ایستاده بود تا از یک کیوسک کوچک چک یکی از برنامههایش را بگیرد. خدا را شکر من را هم نشناخت، نیست که تازه وارد بودم اساسأ مرا کسی نمیشناخت، خدا را شکر الان هم که بیرون میروم کسی مرا نمیشناسد. 😄😂😁 - تابان خواجهنصیری
در روایتی از تاریخ شفاهی: فراتر از شوخطبعی: کتابدار میگن یه روز یکی رفت کتابخونه از کتابدار یه کتاب خواست واسه آموزش راههای خودکشی! کتابداره بهش گفت: ببری که دیگه برش نگردونی هان؟!😄😉😂😁
شوخ طبعی یعنی آدمی خیلی خودش را جدی نگیرد، خودش را در حسی نزدیک به نبودن رها کند. شوخ طبعی شفابخش است. شوخ طبعی گفتن یک حرفهایی است که حال مردم را خوب میکند. یک آدم شوخ طبع، لوده نیست، طنزپردازی است که بیشتر از این که بخواهد به دیگران بپردازد، دیگران را مسخره، تحقیر کند، خودش را پیش چشم خودش و دیگران خرد و خمیر میکند. وقتی این کار را میکند حال همه ناگهان خوب میشود، چون هم حال خودش و هم حال بقیه بهتر میشود. کاشکی که پس از مرگ، از آدمی همیشه به نیکی و شوخ طبعی یاد شود. بگویند چه آدم خوب و خوشمشرب و بذلهگویی بود. - تابان خواجهنصیری
در روایتی از جستجوی ما: خیلیها «داک داک گو» را به «گوگل» ترجیح میدهند
همه میدانند که من از ابتدای آغاز به کار گوگل روی اینترنت میانهی خوبی با آنها ندارم. گوگل همه چیز را در مورد شما و آی پی شما میداند. کجا رفتید و چه کردید و چه چیزهای خریدید و امروز درباره چه موضوعاتی جستجو کردید. گوگل آنقدرها هم که فکر میکنید مستقل نیست و در آمریکا به نوعی زیر نظر کامل بنیاد ملی علومشان کار میکند. بسیاری از مردم دنیا هم این را میدانند و برای همین مدام به دنبال موتورهای جستجوی جدید و قابل اعتماد هستند. روی اینترنت در حال حاضر در حدود هشت، نه تا موتور جستجوی قابل اعتماد وجود دارد که خیلی کاری به اطلاعات خصوصی و حریم خصوصی شما ندارند. این موتورهای جستجو به همین علت کماکان فعال و مورد توجه کاربران نیز هستند. اخیرأ هوش مصنوعی و چتجیپیتی برای گوگل حسابی دردسر ساز شده و بسیاری از مردم آن موتور جستجوی تر و تازه را نیز زیر نظر و جزو علاقمندیهای خود قرار دادهاند. من شخصاً از میان آن هشت نه موتور جستجوی دیگر که بعدا در پستهایی دیگر در موردشان خواهم نوشت این موتور جستجوی «داکداکگو» را ترجیح میدهم. در حال حاضر مالک آن یک شرکت خصوصی کوچک است با چیزی در حدود ۲۰۰ پرسنل و ترافیک جستجوی ماهانهای در حدود سه میلیارد جستجو، شش میلیون دانلود برای برنامهی کاربردی شان دارند. یک خوبی هم که دارند این است که همانجا در ابتدا و آغاز به کار در بخش «درباره ما» صراحتا میگویند که ا«طلاعات و حریم خصوصی شما در جستجوها هیچ ربطی به ما ندارد.» کار با آن بسیار راحت است و شما خیلی سریع میتوانید به نتایج قابل قبولی در رابطه با جستجوی خود برسید، از لحاظ متن و تصویر و اطلاعات دیگر. خیلی سریع و راحت میتوانید تم صفحه جستجو را شخصی کنید و این بخصوص بخاطر محافظت از چشمهایتان در مورد تابش نور آبی خیلی اهمیت دارد.
چنانچه مایلید از طرف خود یا روابط عمومی سازمان / شرکت و موسسه خود به این مطلب پاسخی بنویسید تا ذیل این مطلب درج شود؛ کافی است با استفاده از ایمیل دامنه خود با آدرس پست الکترونیک journalist@webfaqt.com به صورت مستقیم مکاتبه کنید.
متونی که به این ترتیب اینجا در سایت قرار می گیرند «کپی رایت» دارند. لطفا بدون اجازه کتبی و هماهنگی قبلی در نشریه چاپی و یا سایت یا وبلاگ آنلاین خود منتشر نکنید.
یادداشتهای فرعی مرتبط
روز گذشته (۸ مارس ۲۰۲۳) در خبرها، خبری خوب و هیجانانگیز آمد که «داکداکگو» (DuckDuckGo) «داکداک اسیست» (DuckAssist) را راهاندازی کرد: ویژگی جدیدی که با استفاده از ویکیپدیا پاسخهای زبان طبیعی را برای پاسخ به پرسشها و جستجوها ایجاد میکند.
لینک های مرتبط
آغاز فصل بهار
چرا بهار در واقع باید از ۱۰ اسفند آغاز شود؟
فصلهای آبوهوایی بهجای تمرکز بر وضعیت زمین و خورشید، بر اساس چرخههای دمای سالانه سراسر جهان طبقهبندی میشوند
فصل بهار بهطور رسمی با اعتدال بهاری و در اول فروردین آغاز میشود، اما هواشناسها ۱۰ اسفند را آغاز بهار در نظر میگیرند.
به نوشته نیویورک پست، فصلها بر اساس نجوم به موقعیت زمین و خورشید مرتبط است، در حالی که مبنای فصلها در هواشناسی دما است و به دورههای سهماهه تقسیم میشود.
بنابراین، بهجای تمرکز بر وضعیت زمین و خورشید، این فصلهای بهاصطلاح آبوهوایی بر اساس چرخههای دمای سالانه سراسر جهان طبقهبندی میشوند.
گرمترین سهماهه سال در نیمهکره شمالی خرداد، تیر و مرداد است، پس تابستان آبوهوایی از ۱۱ خرداد تا ۹ شهریور است. آذر، دی و بهمن سردترین سهماهه سال در نیمهکره شمالی است، بنابراین زمستان آبوهوایی از ۱۰ آذر تا ۹ اسفند است.
بین زمستان و تابستان، فصلهای انتقالی سهماهه قرار دارند، بنابراین فصل بهار آبوهوایی از ۱۰ اسفند تا ۱۰ خرداد و پاییز آبوهوایی از ۱۰ شهریور تا ۹ آذر است.
در روایتی از علم و فنآوری: در رابطه با واکنش پرندگان و حیوانات به زلزلههای قدرتمند ترکیه و سوریه
اخیرا در سایتها و رسانههای خبری کماکان حرف و حدیث بسیار است :
دیروز موضوعی مطرح شد در مورد این فایل تصویری. که لازم بود تا در مورد این موضوع و بحث نورهای مشاهده شده به هنگام زلزله بگویم که این نظریه من بخوبی میتواند بحث بهم ریختگی و کارهای عجیب پرندگان و حیوانات را توضیح بدهد. بر اساس آنچه که بوضوح به آن دست یافتهام معتقدم که شراره های کاملا و شدیدا مغناطیسی شده، این تشعشعات ذرهای مغناطیسی شده خورشید و آن ذرات که انجا وجود دارد به طرف زمین پرتاب میشوند. وقتی این تشعشعات به زمین میرسند بخاطر سرعت بسیار زیادی که دارند (تا ۲۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه) میدانهای مغناطیسی آن منطقه مثلا بالای ترکیه را بهم میریزند و آنجا به نوعی یک حفره مغناطیسی ایجاد میکنند (درست عکس اون اتفاق که در حفرههای کرونایی خورشید رخ میدهد) این بار برای بلعیدن و فروکشیدن ذرات به عمق زمین. از آنجا که پرندگان و حیوانات برای پیدا کردن مسیرهاشون از همین میدانهای مغناطیسی زمین استفاده میکنند و در حقیقت نوعی جی پی اس در درون مغزشون دارند که اونها را برای پروازها بهنگام مهاجرت و پرواز در کنار هم تنظیم میکند در هنگام این زلزلهها گیج میشوند و بهم می ریزند. از دید ما رفتارهای عجیب از خودشون نشان میدهند. در مورد مشاهده نورهای شدید و عجیب و غریب لازم است که یک روز با فیلم ها و تصاویر اینجا باشیم که جداگانه انها را بررسی کنیم.
چنانچه مایلید از طرف خود یا روابط عمومی سازمان / شرکت و موسسه خود به این مطلب پاسخی بنویسید تا ذیل این مطلب درج شود؛ کافی است با استفاده از ایمیل دامنه خود با آدرس پست الکترونیک journalist@webfaqt.com به صورت مستقیم مکاتبه کنید.
متونی که به این ترتیب اینجا در سایت قرار می گیرند «کپی رایت» دارند. لطفا بدون اجازه کتبی و هماهنگی قبلی در نشریه چاپی و یا سایت یا وبلاگ آنلاین خود منتشر نکنید.
یادداشتهای فرعی مرتبط
لینک های مرتبط
در روایتی از تاریخ شفاهی: دانشمندان: چند روز پیش از زلزلههای بزرگ تغییراتی در میدانهای مغناطیسی زمین مشاهده میشود
اخیراً، محققانی که روند شکلگیری زمینلرزههای بزرگ و متوسط را مطالعه میکنند، کشف کردهاند که دو تا سه روز قبل از وقوع واقعی زلزله، تغییری در میدان مغناطیسی محلی وجود دارد.
چند سال پیش (۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷) در تماسها و گزارشهایی مکتوب برای برخی از نهادهای دولتی و شرکت در برخی از جلسات با حضور اساتید فن در سازمانها و موسساتی چون سازمان زمینشناسی و موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و همینطور در جلسهای با دکتر بهرام عکاشه پدر زمینشناسی ایران، در یک جلسه طولانی (دقیقا سه ساعت) کلیات و جزئیاتی از مطالعات و پژوهشها، کشفیات و یافتههایم در سالهای اخیر (اکنون نزدیک به یک دهه) به صراحت به این موضوع و بحث اشاره کردهام که بر اساس این دیدگاه نوین «فراتر از زمینشناسی» بر این باورم که عامل اصلی در رخداد زلزلهها را باید در فعالیتهای اتمسفر یا تاج خورشیدی دنبال کنیم. این فعالیتها از زمان ظهور و حضور مناطق فعال و لکههای خورشیدی روی دبسک خورشید که به سمت کره زمین است تا زمان خروج از دیسک خورشید و حرکت به پشت خورشید بطور قطع و یقین پیش از اثرگذاری بر زمین جامد بر آب و هوای فضا و میدانهای مغناطیسی کره زمین، جو و اتمسفر آن اثر میگذارد و ما حتی با استفاده از تجهیزات و ابزارهای دقیق در جو (به صورت بالن یا ماهوارههای کوچک در مدار پایین (Leo) میتوانیم این تغییرات را ثبت و گزارش کنیم. اکنون در همین روزهایی که از زلزلههای شدید در ترکیه میگذرد روی نمودارها عوامل اصلی در ایجاد و تحریک این زلزلههای ویرانگر را براحتی نشان دادهام و با توجه به بحث سرعت بسیار بالا در فورانها و شرارهها، فاصلهی دقیق ۹ ساعته بین دو شراره خورشیدی تند و تیز هدایت شده به وقت UTC و رخدادهای زلزله دقیقا ۲۴ ساعت بعد در ترکیه، دقیقا به فاصله زمانی ۹ ساعت از یکدیگر، اکنون برایم این کاملا مستدل و مسجل شده است که عامل اصلی این زلزله و یا زلزلههای مرگبار بعدی آن در شرارههای هدایت شده از روی تاج یا اتمسفر خورشید است که به طور قطع و یقین این تحرکات روی میدانهای مغناطیسی منطقه بزرگ زلزلهزده در ترکیه که حدود ده استان به وسعت یک هفتم کل ترکیه رخ داده و چنین گسترهای را در بر گرفته است اثر گذاشته است. با توجه به این مطالعات و بررسیها و با توجه به اسناد و مدارک موجود بر این باورم که رخداد زلزله به هیچوجه هیچ ارتباطی با وجود گسلها در منطقه و یا بحث تکتونیک صفحهای و برخورد صفحات آناتولی و عربستان و غیره به یکدیگر ندارد. برخی از دوستان اشاره میکنند به تعداد بیشمار زلزلههای بعدی (که آنها را «پسلرزه» مینامند, بیش از ۱۲۰۰ زلزله و میگویند پس اینها چیست که دارند مدام رخ میدهند، اینها در اثر بیثبات شدن خاک و لغزش زمین است.) کاملا با این صحبت موافقم که زمین پس از رخداد زلزله کاملا ناپایدار، سست و لغزشی و آماده چین خوردن و ترک خوردن و شکسته میشود اما این را نباید فراموش کرد که مهمتر از زمین به نظر من، بیثباتی و ناپایداری بوجود آمده در میدانهای مغناطیسی بالای منطقه ترکیه (به وسعت بسیار زیاد و عجیب و غریب یک هفتم خاک ترکیه و بخشی از خاک سوریه است) من اینجا الان دسترسی به دستگاه ها و ابزارهای دقیق سنجش وضعیت مغناطیسی محلی و نتایج و دادهها و تجزیه و تحلیل کارشناسان مربوطه ندارم اما با توجه مطالعات نظری و تئوریک خودم در این یکدهه اخیر میگویم و مینویسم و زیر آن امضاء میکنم که اکنون با توجه به قطع بیش از ۲۴ ساعت از رخدادهای زلزله در همین ایران بر این باورم که این خودش یک نشانه است که این تئوری صحیح و معتبر است چرا که من در یادداشت های قبلی تنها با نوجه به این علم نظری و تئوریک، این عدم وجود زلزله در کشور خودمان را هم پیشبینی کرده بودم. الان تداوم زلزله در پنج شبانهروز گذشته کاملا معطوف است به منطقه گسترده ترکیه و سوریه. بر این باورم که حفرهای بسیار بزرگ اکنون در میدان مغناطیسی بالای ترکیه بوجود آمده است که همچون گردابی گسترده تمام ذرات حاصل از تشعشعات ذرهای خورشید را به راحتی به درون خود و به طرف زمین میکشاند. بر همین اساس تشعشعات گاما هم به این منطقه نفوذ میکند که میتواند برای سلامتی مردم منطقه بسیار مضر باشد و این را ما بعدا با توجه به افزایش احتمالی بیماریهای مختلف پوستی از جمله سرطان پوست در میان مردم مصیبت زده منطقه ممکن است شاهد باشیم. قطعا باز تجهیزات و ابزارهای سنجش دقیق در منطقه میتواند میزان این تشعشعات خورشیدی و وجود یا عدم وجود آن حفره بزرگ و گسترده در میدانهای مغناطیسی بالای منطقه را ثبت و گزارش کند. این به نظرم بسیار مهم است که هماکنون تا هنوز این تنور زلزله و ناپایداری مغناطیسی در منطقه وجود دارد و داغ است به سرعت به بررسیهای میدانی و هوایی منطقه اقدام شود. البته برخی از سایتها هم هستند روی اینترنت که گزارشهایی از وضعیت میدانهای مغناطیسی در ارتفاعات مختلف زمین را بواسطه ابزارهای دقیق آزمایشگاهی برای سنجش که بر روی ماهواره ها و بالنها سوار هستند ارائه میدهند که البته متاسفانه بسیاری از این سایتها و حتی آزمایشگاهها و گزارشات و مقالات و مطالب علمی آنها در سایتهایشان از سوی مقامات و مسئولان بیکفایت در وزارتخانهها و سازمانها و نهادهای تصمیم گیرنده و ارتباطات کارشناسان با یکدیگر از طریق برنامههای ارتباطی کاملا مسدود یا مختل شده است و در شرایط کنونی هیچکس در مملکت پاسخگوی این اوضاع بلبشو نیست و هر کسی تقصیر دیگری میاندازد که فیلترینگ و مسدودسازی ها وظیفه ما نیست و تشکیلات دیگری سیاستگزاری میکنند و تصمیم میگیرند!
چنانچه مایلید از طرف خود یا روابط عمومی سازمان / شرکت و موسسه خود به این مطلب پاسخی بنویسید تا ذیل این مطلب درج شود؛ کافی است با استفاده از ایمیل دامنه خود با آدرس پست الکترونیک journalist@webfaqt.com به صورت مستقیم مکاتبه کنید.
متونی که به این ترتیب اینجا در سایت قرار می گیرند «کپی رایت» دارند. لطفا بدون اجازه کتبی و هماهنگی قبلی در نشریه چاپی و یا سایت یا وبلاگ آنلاین خود منتشر نکنید.
یادداشتهای فرعی مرتبط
لینک های مرتبط
در روایتی از تاریخ شفاهی: ❐ ماه
آیا اینجا / از میان پنجره ها / پنجره ای هست / که تنها یکبار / رو به من باز شود؟ / آه اگر اینجا/ رو به من پنجره ای باز شود. / من به آواز بلند می خوانم: / همهی نور من از خورشید است.
- تابان خواجه نصيری - بهمن ۱۳۶۸